ایهان جونمایهان جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

ایهان قلیزاده

arezoo_ayhannn

مریضی ایهان جونم

1392/10/30 15:07
نویسنده : آرزو
223 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگلم عزیزدلم فدات بشم الان که دارم اینا رومینویسم شماخوابیدی .ایهانم نمیدونم چی شد اصلا مریض 

 

شدی دیشب داشتی بازی میکردی یدفعه گفتی بابایی سردمه وماهم بخاری رو زیادکردیم وخونه گرم شدم

 

ولی از یه ساعت بعد اون شروع کردی تب کردن ودیشب هم تاصبح تب داشتی ونمیزاشتی استامینیفون بدیم

 

ومامان جون دیشب چشم روهم نذاشته همش دستش رو پیشونیت بود که خدایی نکرده تبت زیاد نشه

 

.عزیزم صبحانه خوردی ومن خیلی خوشحال شدم وتبت هم کم شد ولی  متاسفانه بعد یکی دوساعت تبت

 

رفت بالاومجبورشدیم استامینفون بدیم وبازم کمی تبت امد پایین ولی تاخواستم بهت نهار بدم استفراغ

 

شدیدی کردی ودیگه بهت غذا ندادم  شیر دادیم والان هم خوابیدی.بابایی از صبح هی زنگ زده خیلی نگرانت

 

هستش وگفتش اگه خدایی نکرده تبت باز بالا رفت بریم دکتر.انشالله زود خوب میشی خوشگلم تواز دکتر

 

وبیمارستان خیلی میترسی وگریه میکنی منم طاقت گریه ها تو ندارم. دوست دارم همیشه بخندی همیشه

 

سلامت باشی خداهمه بچه ها رو سالم وسلامت کنه ایهان منم همینطور.

 

خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

 

خیلی دوستت دارم عزیزم

عزیزم متاسفانه شب بازهم تب کردی وبردیمت دکتر وتومطب همش گریه کردی داشتی دکتر رو میزدی میگفتی

 

(بیا منو معاینه کن)خلاصه عزیزم شربت داد واستامینیفون دادوگفت خوب میشه.وقت برگشتنی به خونه واست یه

 

پرس سیرابی گرفتیم وامدیم اونو خوردی واستامینفون خوردی باهزار تا دردسر بلاخره خوابیدی.ساعت سه نصف

 

شب بود من دیدم بدنت خیلی سرده دست وپات هم سرده وهرچقدر لحاف میکشیم باز بدنت سرده خیلی

 

ترسیدم وزود اومدم سرکامپیوتر وهرچقدر سرچ کردم چیزی پیدانکردم که دلیلش چی میتونه باشه.به فکرم

 

زنگ زدم بیمارستان کودکان واز پرستار پرسیدم وگفت جای نگرانی نیستش.خلاصه بعدش رنگ ادرارت عوض

 

صبح با مامان جون بردیم بیمارستان کودکان وپیش دکتر واعظ قراملکی وازمایش دادیم وبعدش هم بابایی امد(یه ماشینم خریدی)

ودکتر گفت همه چی نورماله وفقط فردا بیارید مطبم وفرداش هم ساعت 8 شب وقت ویزیتمون شد بازهم 

 

رفتیم ساعت 22رفتیم پیش دکترگفت اقا پسر شما باقد 76 ووزن 14.300 خیلی نورمال هستش وگفتم بهت

 

چیا میدم وخیلی بهم تبریک وافرین گفت وگفت دوهفته دیگه راجب همه چی تحقیق میکنم وبهتون خبرمیدم

 

وهمینطور به تغذیه اش ادامه بدین.راستی عزیزم اینا رو اینجا نوشته ام تا از گذشته ات باخبر باشیم

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان مهدیار
22 دی 92 16:51
سلام وای چه اهنگ قشنگی...فقط یکم غمگینه....
عمه مریم
23 دی 92 12:14
عمه فدات شه خوشگلم چرا مریض شدی آخه عزیزم دعا میکنم که زود خوب بشی و هیچ وقت مریض نشی که طاقت دیدن مریضی تو رو ندارم الهی من فدات بشم آیهان جووونم